[ad_1]
خارکف، اوکراین – ارتش اوکراین روز جمعه در حال نبرد شدیدی برای عقب راندن نیروهای روسی از دومین شهر بزرگ اوکراین، خارکف بود، یک روز پس از یک درگیری وحشیانه که بزرگراه منتهی به شهر را پر از ناوهای روسی سوخته شده بود. حداقل یک بدن
حاملهای نیرو در ورودی شهر، زیر سایه حروف بزرگ آبی و زرد که خارکیف را نوشته بودند، متوقف شده بودند. در همان حوالی، جسد یک سرباز روسی، با لباس یکدست سبز رنگ، در کنار جاده دراز کشیده بود و گرد و غباری از برفی که در طول شب باریده بود، پوشیده شده بود.
سربازانی که برای حفظ این موقعیت فرستاده شده بودند، جزئیات کمی از درگیری که رخ داده بود، در اختیار داشتند و فقط گفتند که این درگیری صبح پنجشنبه و اندکی پس از آن که رئیس جمهور روسیه، ولادیمیر وی. پوتین، دستور حمله را صادر کرد، روی داد.
یک سرباز اوکراینی به نام آندری که با عجله در سنگر حفر شده در گل و لای سیاه کنار جاده قرار داشت، گفت: پوتین از ما میخواهد که سلاحهایمان را به زمین بیندازیم. فکر میکنم میتوانیم حیلهگرانهتر عمل کنیم، نیروهایمان را جمع کنیم و یک ضدحمله انجام دهیم.»
در دوردست، اما آنقدر نزدیک که بتوان احساس کرد، گلوله های توپخانه اوج گرفت. نیروهای روسی که روز پنجشنبه از منطقه استقرار خود در نزدیکی بلگورود، در حدود 40 مایلی خارکف از مرز عبور کردند، در شمال شهر با قدرت جمع شده اند. معلوم نبود کجا پیش می روند یا نه.
به نظر میرسد که بیشتر درگیریها در چند مایلی خارج از محدوده شهر، نزدیک روستایی به نام Tsyrkuny در جریان است. تعداد تلفات نظامی و غیرنظامی ناشی از این درگیری مشخص نیست، اما پلیس محلی روز جمعه اعلام کرد یک پسر 14 ساله در روستایی در نزدیکی خارکف بر اثر اصابت گلوله در نزدیکی خانه اش کشته شده است. اما اعتصابها گاهی به اندازه کافی به شهر برخورد میکنند تا فریادهای وحشت عابران پیاده را برانگیزند و آنها را برای پوشش به ایستگاههای مترو فراری دهند.
در حالی که مقامات روسیه گفته اند که ارتش آنها تلاش می کند تا از مناطق غیرنظامی دوری کند، بدنه یک راکت اسمرچ که به گفته مقامات اوکراینی توسط نیروهای روسی شلیک شده بود، به صورت عمودی در وسط خیابان در خارج از مقر گارد ملی گیر کرده بود. چند کیلومتر دورتر، قسمت دم موشک خود را در آسفالت روبروی یک کلیسای ارتدکس گنبدی پیازی فرو کرده بود.
تیمی از افسران خدمات اورژانس، با پوشیدن ژاکتهای فلک و کلاه ایمنی، تلاش میکردند دم را از پیادهرو بیرون بکشند، اما با مشکل مواجه شدند. یکی از اعضای تیم گفت که دم و بدن مراحل مختلف موشک بودند که احتمالاً با پرتاب مهمات منفجره به سمت هدف در نزدیکی خطوط مقدم، پرتاب شده است.
افسر اورژانس با اشاره به داستان موشک گفت: “این 200 کیلو فلز است.” ممکن است از داخل ساختمان سقوط کرده باشد یا به مردم برخورد کند.»
حتی با تشدید رگبارهای توپخانه، همه آماده پنهان شدن نبودند. رومن بالاکلیف، با لباس استتار، با یک تفنگ ساچمه ای دو لول بر شانه اش، با قصد به سمت منبع انفجارهای توپخانه در حومه خارکف راه می رفت.
“من اینجا زندگی می کنم، اینجا خانه من است. من از آن دفاع می کنم. فکر نمیکنم روسها آنطور که من آنها را میفهمم، مرا درک میکنند.»
اندکی بعد، آقای بالاکلیف به لبه شهر رسید، جایی که نیروهای اوکراینی در اطراف ترابری سربازان رها شده روسیه جمع شده بودند. آنها در حال عبور او را تماشا کردند. هیچکس حرکتی نکرد که جلوی او را بگیرد. یکی از سربازان گفت: “به قصد پیروزی.”
آقای بالاکلیف، در حالی که نگاهش را ثابت کرده بود و تفنگ ساچمه ای اش آماده بود، به سمت پایین جاده به سمت بوم ها و یک بیلبورد بلند رفت که روی آن نوشته شده بود: «از آینده محافظت کنید: اوکراین-ناتو-اروپا».
[ad_2]